یه بسم الله
ویه سلام
ویه ببخشید دیر شد
من دیر به دیر آن میشم
خیلی دلم هوای مشهد رفتن کرده برام دعا کنید یه بار دیگه آقا نگام کنه برم مشهد
انقدر دلم هوای مشهد کرده که
نمی دونم چی بگم
اهای مشهدی ها ...
اهی اونهایی که توی مشهد زندگی میکنید
اهای کسایی که می خوایید برید مشهد
ترو خدا
تورو خدا جای منم بریدزیارت
تو رو خدا جای منم برید صحن انقلاب و از اونجا گنبد طلای آقام روو نگاه کنید
تورو خدا جای منم التماسش کنید
تورووو خدا جای منم التماسش کنید تا بابا مهدی فاطمه بیاد
تورو خدا جای منم برید سقا خونه و با دست آب بخورید
تو رووو خدا یه شب تا صبح که موندید جای منم یه زیارت نامه بخونید و
تو رووو خدا جای منم برید وبدون کفش توی صحن ها قدم بزنید
یادته
وقتی رفته بودی اونجا که داشتن تفتیشت می کردن همش توی فکر این بودی که زودتر
بری دعای اذن ورود رووو بخونی و هر چه زودتر بری توی صحن و یا به گنبد نگاه کنی یا
یه جایی پیدا کنی که توی خلوتت با آقات حرف بزنی
یادته دلت میخواست که: کاش هیچ کس نبود و من داد میزدم
یادته دلت میخواست که:بری و دستت روو به ضریح آقا برایتبرک بزنی
یادته دلت میخواست که: انگشتر عقیقت روو حتما به ضریح بزنی
یادته و قتی به پنجره فولاد آقا نگاه میکردی چه احساسی داشتی و از اقا چی التماس میکردی
آقا توروو خدا بابا مون رو برسون
اقا خودت بهترمیدونی دل بابا مهدی پر از درد شده
اقا قلبم رو شفا بده تا لااقل من دل بابا مهدی روو نشکنم
آقا من میخوام یه بار دیگه بیام
اقا من حرمت روو میخوام
اقا اقا اقا اقا ....
اون روز یکی از بچه ها میگفت :اگر برای مشهد رفتن دعا میکنی دعا نکنی یه بار بری دعا کن
یا نری یا اگر میری آقا چند بار ببرتت
چون بار اول هر چقدر هم خوب استفاده کنی
تازه رووز آخر میفهمی کجا آمدی تازه لحظه خداحافظی....
برگرفته از سایت http://reyhanehalnabi.parsiblog.com/